English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (7833 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
What on earth shall I do now? U حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
I have been down that path. U مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
god defend U خدا نکند
absit omen U خدا نکند
heaven f. U خدا نکند
God (Heaven) forbid! U خدا نکند !
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
polarity U و قطعه کار نکند
polarities U و قطعه کار نکند
He wouldnt dare refuse. U سگ کیست که قبول نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
She wI'll be a loser if she refuses. U اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
Until a man has shown humility he cannot attain gr. <proverb> U آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
back level U نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
transitions U گذار
over U گذار
transition U گذار
over- U گذار
graduator U درجه گذار
insurant U بیمه گذار
legator U میراث گذار
discriminator U فرق گذار
legiskative U قانون گذار
legislatrix U قانون گذار زن
lienee U وثیقه گذار
lowpass U پایین گذار
mark sense U نشان گذار
differentiator U فرق گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
grounder U کار گذار
grounder U پایه گذار
mortgagor U رهن گذار
grader U نمره گذار
encoder U رمز گذار
instaurator U بنیاد گذار
nomographer U قانون گذار
space bar U فاصله گذار
spotter U خال گذار
tapper U توپی گذار
tracklayer U ریل گذار
transit time U زمان گذار
transition state U حالت گذار
zoogenic U بچه گذار
impressionistic U برداشت گذار
marker pen علامت گذار
trend-setter U بدعت گذار
shelver U در تاقچه گذار
shelver U در قفسه گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
oviparous U تخم گذار
pawnor U رهن گذار
transition period U دوره گذار
pledgor U رهن گذار
pledgor U وثیقه گذار
pracitcable U گذار کردنی
pricer U قیمت گذار
prizer U قیمت گذار
tracked layer U ریل گذار
trend-setters U بدعت گذار
depositor U امانت گذار
valuers U قیمت گذار
foundering U بنیان گذار
founders U بنیان گذار
swindler U کلاه گذار
swindlers U کلاه گذار
auctioneer U حراج گذار
contributory U خراج گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
heretic U بدعت گذار
heretics U بدعت گذار
legislator U قانون گذار
legislators U قانون گذار
bypass U کنار گذار
bypassed U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
bypassing U کنار گذار
foundered U بنیان گذار
founder U بنیان گذار
marker U نشان گذار
markers U نشان گذار
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
racer U مسابقه گذار
racers U مسابقه گذار
insured U بیمه گذار
investor U سرمایه گذار
investors U سرمایه گذار
blazer U علامت گذار
blazers U علامت گذار
auctioneers U حراج گذار
salvers U مرهم گذار
bailor U امانت گذار
coder U رمز گذار
valuer U قیمت گذار
crossing site U محل گذار
legislative U قانون گذار
salver U مرهم گذار
bailer U امانت گذار
deepositor U ودیعه گذار
assessor U خراج گذار
demographic transition U گذار جمعیت
legislatress U قانون گذار زن
accomodating U منت گذار
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
free capital U سرمایه گذار پولی
depositor U ودیعه گذار مودع
dan runner U کشتی بویه گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
dot generator U مولد خال گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
uniparous U هر باریک تخم گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
position control U پیچ مرکز گذار
miscreant U بدعت گذار خبیث
net laying ship U کشتی تور گذار
minelayer U کشتی مین گذار
minelayer U ناو مین گذار
mine layer U کشتی مین گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
money lender U پول به بهره گذار
testator U شاهد میراث گذار
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
truster U باور کننده امانت گذار
spademan U نفر خرج گذار توپ
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
zoogenous U بچه زا بچه گذار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com